وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا (3) نکات استخراجی

1. قسط: عدالت اقتصادی  «إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً»   در آیه قبل انسان را دچار اشتباه می‌کند.

2. «مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ»: اشاره به نامحدود بودن شمار زنان که بیش از 4 زن بوده.

اشاره به حداقل نکرده، چون هر کس حداقل یک زن داشت.

3. «ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» به دنبال «رباع» نیامده، بلکه به دنبال «واحده» آمده، یعنی اگر یکی را نتوانستید به کنیز بسنده کنید.

لا تقسطوا: برا ساس سیاق: به عدالت اقتصادی ارتباط دارد.
مثنی و ثلاث و رباع: ... تخییر در این مقدار را می‌رساند. (واو تخییر نه جمع: به قرینه سیاق)
إن: ادات شرط: برای شک (به معنای اگر)
اگر به معنای شک نباشد «إذا» به کار می‌رود.

 

خفتم: به معنای شک به کار می‌رود. «اگر ترسیدید= اگر شک داشتید». (قوانین فهم عرفی، عرب و عجم نداشته و در همه جا یکسان به کار میرود).
أَلاَّ تُقْسِطُوا:

إن

خفتم

أن لا تقسطوا

شکهای موجود در آیه شریفه:
از بی عدالتی در آینده می‌ترسید (آینده مقام شک است نه مقام تحقق)
هشدار: بی عدالتی در مورد یتامی ممکن است تحققی نداشته باشد. (إن خفتم)
قسط: اجرای عدالت
أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو إیصال شی‏ء الى مورده و إیفاء الحقّ الى محلّه. و هذا المعنى إنّما یتحقّق فی مقام إجراء العدل و إعماله فی الخارج.(التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج9، ص 286)
اگر می ترسید بی‌عدالتی کنید.   سؤال: چه کسانی؟
ج: به قرینه (فانکحوا): مردان، زیرا اگر زنان بودند، عبارت  (انکحن) می‌شد.
«وَ إِنْ خِفْتُمْ»:
آیا مراد قیم است؟ خیر «تم» اطلاق دارد و اختصاص به قیم ندارد.
«فِی الْیَتامى‏»:

1. مال به دلیل آیه قبل

2. نکاح الیتامی به دلیل ادامه آیه قبل

3. عام فی حقوق الیتامی (نه وصیت و موارد دیگر)

جواب شرط «إن»
.1فانکحوا: بین شرط و جزا ترتب نیست، بنابراین باید چیزی در تقدیر بگیریم
.2محذوف به قرینه فانکحوا: اگر از بی‌عدالتی در مورد یتیمان می‌ترسید، با اینها ادواج نکنید و با کسانی که می‌پسندید، ازدواج کنید.
ما طاب لکم: ما = عدد، مقداری که برای شما خوشایند است. (به قرینه مثنی و ثلاث و رباع)، 
من النساء: بیان ما
طاب: خوشایند، پاکیزه مصادیق: (مال، ظاهر، خانواده، فرهنگ، تحصیلات، ایمان، اخلاق)
قرینه روایات: «ماطاب» هر خوشایندی نیست.
قرینه آیات: فلا تنکحوا من المشرکین: چون «ما» عام است، این آیه آن را تخصیص می‌زند.
«و لامة مؤمنة خیر من مشرکة» مصداق طاب است.
فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ:
چرا دوتا دوتا، سه تا سه تا، چهارتا چهارتا؟
چون خطاب به جمع است والا در غیر این صورت معنا نمی‌شود.
«فان خفتم الا تعدلوا» در روایات مراد از عدالت نفقه بیان شده است.
در رساله نیازهای عاطفی هم مطرح شده است، (مراجعه به رساله‌ی مرجع تقلید). در عقد دائم
«أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ »
أَلاَّ تَعْدِلُوا: در بیش از یک زن

1. ممکن از در دو زن می‌تواند ولی در بیش از آن نمی‌تواند، یا در 3 زن می‌تواند ولی در بیش از آن نمی‌تواند.

2. «واحِدَةً»: یک زن آزاد بگیرد. (نساء درآیات به زن آزاد اطلاق می‌شود).

کنیز تحت عنوان «امة» یا «ملک یمین» ‌می‌آید.
«أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» دو وجه:

1. یک زن آزاد + کنیزان

2. یک زن آزاد را نمی‌تواند تأمین کند، پس به سراغ کنیزان برود.

 

«ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» حصر ندارد.
علت: زن آزاد حقوقی همچون نفقه، نیازهای عاطفی و ... دارد که در مورد کنیزان کمتر لحاظ شده است، نه بدین معنا که حقوق انسانی لحاظ نشده، بلکه بدین لحاظ که کنیز از دارای حقوق ضعیفتری است، از جمله کیفیت پوشش، ...
این آیه به احکام بر می‌گردد، نه حقوق انسانی که بر اساس تقوا بنیان‌گذاری شده است. (این آیه در راستای احساسات زنانه نیست).
«ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا»
مشار الیه ذلک:

1. کنیز گرفتن

2. یک زن آزاد انتخاب کردن

3. 4 زن گرفتن با رعایت حدود

4. ازدواج نکردن با یتامی

«طابَ» حلال بودن و حلیت مهم است.
  

 

 


موضوع :